Princess of darkness p1 w ADRY
برو ایدامه
Princess of darkness
P 1
از زبان آدری
با عصبانیت خشاب هارو پر کردم به ماکت نگاه کردم تو دوربین تک تیر اندازم نگاه کردم و سر ماکت رو نشونه گرفتم شروع کردم به تیر زدن به سرش انقدر تیر زدم که سر ماکت کنده شد رفتم سراغ رگبار همه جای ماکت رو تیر زدم همه اش تمرین میکردم خسته شدم لباسای تمرین رو عوض کردم و تیپ هر روز رو پوشیدم سوار جنسیس سیاهم شدم و محکم گاز دادم تا خود عمارت اخرای راه بود که یهو یه ماشین نزدیک بود بزنه بهم که فرمون رو چرخوندم که تصادف نشه
محکم ترمز کردم
پسره احمق رانندگی بلد نیست بعد رانندگی مارو مسخره میکنن
بلند شدم و داد زدم
💖نفهم اشغال موندم که به تو رانندگی یاد داده
پسره هم با عصبانیت اومد بیرون که تعجب کردم
💖اوهو لوک خان
🖤پس تو بودی آدری
💖برو گمشو میخوام برم عمارت
و رفتم سوار ماشین شدم و گازش رو گرفتم به عمارت رسیدم با عصبانیت چاقویی که رو کنده درخت بود رو برداشتم زدم به دارت چوبی ای که درست کرده بودم خورد وسط دارت
🧡ای ول بابا
💖مارینا بقیه کجان
🧡سوال داره اخه؟ طبقه بالا
💖هوم باهاشون کار دارم بگو بیان پایین
🧡خب بیا ما بریم
💖بریم